چم = معنی

جز = غیر

موالی = برده یا نوکر

مجوس = مغ یا آتش پرست

زبان عربی یا زبان تازی، بزرگ‌ترین عضو از شاخه زبان های سامی است. و با زبان‌های عبری و آرامی هم خانواده ‌است. این زبان دارای ۴۲ صیغه میباشد که ۱۴ تای ان ماضی و ۱۴ تای بعدی مضارع و۱۴ تای بعد از آن آینده می‌باشد.

عرب‌ها این زبان را «لغة الضاد» نیز می‌نامند زیرا تنها زبانی است که دارای ضاد صامت است. (در زبان آلبانیایی پس از پذیرش اسلام و نفوذ زبان عربی، حرف ضاد وارد آن شد.)

 

عجم (با گویش  Ajam-Ajaam- Hajam هم گفته میشود)  در گذشته تازیها (عربها) از این واژه برای ایرانیان بکار میبردنند اما میگویند امروزه تازیها عجم را بیشتر به چم جز عرب بکار میبرند.

واژه عجم

درطول تاریخ کاربردهای متعددی داشته است و به چم مختلفی بکار رفته است. دربرهه‌ای از تاریخ به کسی که زبان عربی را متوجه نمی‌شد اعجمی می‌گفتند که این لقب در دوره موالی بیشتر به ایرانیان اطلاق می‌شد. برای اولین باردر دوره بنی امیه کاربرد تحقیر آمیز کلمه عجم برای مترادف پارس و مجوس بیان شده‌است. اما امروزه کاربرد معنای تحقیر آمیز"زبان کند(الکن)" در ادبیات عرب جایگاهی ندارد. البته هنوز هم در بعضی از شهرهای خلیج پارس بعضی اعراب سنی تندرو و یا عده‌ای قوم گرایان، کلمه عجم را بویژه به شکل "اعجمی " برای تحقیر بر ضد شیعیان و ایرانیان بکار می‌برند. کلمه عجم قبل از اینکه به این معنی بکار برود قرنها فقط برای پارسها بکار می‌رفت کما اینکه امروزه در خوزستان، اعراب هنوز هم به پارس عجم می‌گویند و این عبارت نه تنها تحقیر آمیز نبود بلکه موجب افتخار هم بود بطوری که بعضی از عربها حتی در دوره جاهلی داستان‌های شکوه کسرایان عجم و ملک جم را با افتخار نقل می‌کردند  سپس عجم در یک برهه از تاریخ فقط برای پارسها و مترادف پارسیان بکار گرفته می‌شد. بعدها بدلیل صرفی بودن زبان عربی جم و عجم به واژه‌های متعددی مانند معجم، عجمه و غیره تبدیل شد.

عجم در زبان های مختلف بصورتهای گوناگون مانند هجم - هخم - هیم- ایم- حیم نیز تلفظ شده‌است. گمان می رود بین واژه هخامنش و کلمه عجم ارتباط وجود داشته باشد. زیرا کلمه جم  و یم که ریشه اصلی عجم هستند در زبان لاتین بصورت خ Haxâm تلفظ می‌شود. شاید کلمه جمشیدیان در نگارش لاتین به هخامنشیان تبدیل شده باشد. زیرا در ادب کلاسیک فارسی جمشید - جم و عجمیان هست اماهخامنشیان یا اخامنید وجود ندارد.
 

این فرضیه که آیا عجم و هخم از یک ریشه‌اند، نیازمند بررسی است. در قدیمی‌ترین متون فارسی، جمشیدیان، جم، عجمیان و عجمان به چشم می‌خورداماواژه هخامنشیان در ادبیات فارسی بعد از اسلام نیست. کما اینکه کلمات کوروش - خشایار - اردشیر و .... نیز در پارسی قدیم شکل دیگری داشته اند بطوریکه کوروش نامی لاتین شده و برگشت یافته به فارسی است. گمان می روداصل آن خروس یا خروش یا خورشید khourshid-khour بوده‌است بویژه اینکه تصویر سنگی منسوب به کوروش (کلاهی شبیه به تاج خروس و دوشاخ قوچ بر سردارد و این یکی از دلیل‌هایی است که احتمال این که کوروش (ذوالقرنین) باشد رانیز بالا می‌برد.

 

ریشه‌های واژه عجم

جم +ال = الجم = اجم =عجم پیوند واژه‌ای و تاریخی با جم شید و جم دارد.

جم نام کوچک جمشید پادشاه افسانه‌ای ایران است که با شخصیت سلیمان یکی دانسته می‌شود. جمشید از دو واژه جم و شید تشکیل شده‌است. جم و یم از یک ریشه‌است و معنی دریا و اقیانوس و گروه می‌دهد شید یعنی درخشندگی همیشگی و هم معنی خور است که برای مبالغه در معنی با شید ترکیب می‌شود و خورشید خوانده می‌شود که تابناکی ابدی را برساند. جمشید بر روی هم مفهوم جم درخشان، دریای نور، خورشید تابان، دریای تابناک، فروغ جاودان را می‌رساند.

 

ریشه

کلمه یم و جم به معنی گروه و دسته و به معنی آب و رودخانه و یا دریا است. نام یکی از مشهورترین پادشاهان یا پیامبران اساطیری ایران نیز با آن پیوند دارد. ریشه سامی و یا آریایی این کلمه قابل اثبات نیست امادرعربی کلمه با حروف (وای) شروع نمی‌شود پس یم نمی‌تواند عربی باشد. چون وزن آن هم عربی نیست. طبق قاعده زبان عرب به اسم جم الزاماٌ ال اضافه می‌شود بصورت الجم. اما چون ج در «جم» اگرچه از حروف قمری است اما به چند دلیل و از جمله اینکه اصل کلمه غیر عربی است در هنگام خواند ال جم همان قاعده حروف شمسی انجام می شود و بنا برین در آن حرف «ل» تلفظ نمی‌شود. جم و یم در زبان عرب نیز به معنی دریا برکه و انجمنی بوده و همان معنی لفظی نام طبقه روحانیون قدیم ایران یعنی مغ مجوس، همان عاد تورات و قرآن بوده‌است.

 

عجم در قرآن

مقاله اصلی: عجم در قرآن

واژهٔ «عجم» در بخش‌های متفاوتی ازقرآن نیز به کار رفته ‌است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :

سوره ۱۶ آیه ۱۰۳

در سوره فصلت (۴۱) آیه ۴۴

سوره الشعر (۲۶) آیه‌های ۱۹۸

سوره الشوری(۴۲) آیه ۷

سوره الشعر(۲۶) آیه‌های ۱۹۸ و ۱۹۹

عجم در حدیث ها و روایت ها

عجم در کتابهای مقدس و در سخنان بزرگان دینی

واژه (عجم) را در تفسیرها، روایت‌ها و حدیث‌ها, بيشتر به (غیر عرب) معنی می‌کنند, ولی پاره‌ای از روایات بطور روشن نشان می‌دهد که (عجم) تمام غیر عرب را در بر نمی‌گیرد.بلکه عجم, تنها به گروه خاصّی از غیر عربها و آنهم ایرانیان و بخصوص فارسها گفته می‌شده‌است.در کتب سفر نامه ها یا اسفار مذهبی نیز عبارت هایی مانند این زیاد است: مردمان آن ناحیه از ترک ، خزر، ارمن، رومی ، عرب و یهودی و عجم هستند. همچنین روایات متعددی گویای آن است از جمله :

پیامبر اکرم(ص) : (یا ابا الحمراء! انطلق فادع لی مائة من العرب وخمسین رجلاً من العجم وثلاثین رجلاً من القبط وعشرین رجلاً من الحبشة… ثمّ قال(ص): یا معشر العرب والعجم والقبط والحبشة…)۱ برای من 100نفر عرب و همچنین 50 نفر عجم (ایرانی) و 30 نفر مصری و 20 نفر از حبشه (سومالی و ایتیوپی) دعوت کن. امام صادق(ع) : (یا هشام! النبط لیس من العرب ولامن العجم.) ای هشام! نبطی ها نه از عرب هستند و نه از عجم.

امام علی(ع) : (یسیر المهدی حتّی ینزل بیت المقدّس وتنقل الیه الخزائن وتدخل العرب والعجم واهل الحرب والروم وغیرهم فی طاعته.)حضرت مهدی(ع) حرکت می‌کند, تا در بیت المقدس منزل می‌کند و خزینه‌ها به سوی او سرازیر می‌شوند و عرب و عجم و جنگاوران و اهل روم و غیر آنها, سر بر فرمان او می‌نهند.

هنگامی که پیامبر اسلام(ص) خودرا به عدّه‌ای از یهودیان, (رسول ربّ العالمین) معرّفی فرمود, آنان پرسیدند: (الی من؟ الی العرب ام الی العجم ام الینا؟) به سوی چه کسی فرستاده شده ای؟ به سوی عرب یا عجم یا ما؟

عجم کدام گروه غیر عرب هستند؟ روایات گذشته نشان داده که به همه غیر عربها (عجم) گفته نمی‌شده‌است. پس از جست وجو, احادیثی را یافتیم که نشان می‌دهد آن گروه, ایرانیانند و به روایتی بر نخوردیم که به جز ایرانیان (عجم) اطلاق گردد: حدیث از بحار الانوار:

(انّما سمّت العجم شهورها بآبان ماه و آذرماه و غیرهما….)

بدرستی که عجم‌ها ماههای خود را اینگونه نام گذاری کرده اند" آبان ماه و آذر ماه و ...

روشن است که فقط در بین ایرانیان, ماهها, آبان و آذر, و… نامیده می‌شده است و نه در بین همه غیر عربها.

معلّی بن خنیس می‌گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: آیا با نوروز آشنایی داری؟ عرض کردم: فدایت گردم, این روز, روزی است که عجم آن را بزرگ می‌شمارد و در این روز به یکدیگر هدیه می‌دهند. در پایان روایت بالا امام صادق(ع): هیچ نوروزی فرا نمی‌رسد, مگر این که در انتظار فرج هستیم; زیرا این روز, از روزهای ما و شیعیان ماست که عجم آن را حفظ کرده, ولی شما آن را از بین بردید. در اینجا نیز روشن است که در آن زمان تنها ایرانیان نوروز را بزرگ می‌شماردند و آن را حفظ کرده‌اند. در جنگ احزاب, هنگامی که پیامبر با مهاجران و انصار رایزنی فرمود, سلمان گفت: هرگاه برای عجم, چنین مشکلاتی پیش آید, پیرامون شهرهای خود را خندق می‌کنند و از یک سوی می‌جنگند.

وقتی سلمان فارسی می‌گوید: عجم چنین می‌کنند, مراد او و نمونه های مشابه آن فقط ایرانیان است.بویژه که خود سلمان از منطقه ای در اصفهان موسوم به جم(جیم = جی) بوده است و او رادر بسیاری از منابع سلمان عجمی می نامیدند.اما در زمان صدام حسین نام این شخصیت اسلامی و تاریخی را مانند نام خلیج فارس تغییر دادند و به او لقب سلمان پاک دادند. امیرالمؤمنین(ع) :

و امّا در مورد فراوانی عجم و ترسیدن از جمعیت ایشان که سخن گفتی, باید بگویم: ما در زمان رسول خدا(ص) با تکیه به فراوانی نیرو نمی‌جنگیدیم…. روایت: هرکس در سرزمین عجم ها, بنایی بسازد و به نوروز و عید مهرگان عمل کند از عجم‌ها به شمار می‌آید.( در اینجا بنظر می رسد منظور از" عجم" ، مجوس باشد

پیامبر اسلام(ص): بر شما بشارت باد ای فرزندان بنی فرّوخ! اگر ایمان به ستاره ثریا آویزان باشد, عرب به آن دست نمی‌یابد, امّا عجم, به آن خواهد رسید.

با توجه به این که واژه (فرّخ) فارسی و به معنای فرخنده‌( پرخنده)است واین که مضمون این حدیث, بارها از جانب پیامبر(ص) درباره ایرانیان گفته شده, می‌توان گفت: مراد از (بنی فرّوخ) ایرانیان هستند. ۱ . شیخ صدوق می‌نگارد: عبدالمطلب, ده نام داشت که عرب و قیصرها( کی سر = تاجدار) و پادشاهان عجم و پادشاهان حبشه… به آن نامها, او را می‌شناختند.

۲ . مجلسی در بحار جلد ۲۰ صفحه ۳۷۷ عنوان یکی از بابها را این گونه نگاشته‌است: (باب ۲۱ مراسلاته(ص) الی ملوک العجم والروم وغیرهم.) در بحار جلد ۴۸ صفحه ۳۰۵ قسمتی از کلام امیرالمؤمنین(ع) درباره قیام حضرت مهدی (ع) آورده شده‌است:

نتیجه: از کاربردهای گوناگون واژه (عجم) چنین بر می‌آید که در روایات هر جا واژه (عجم) بدون قرینه‌ای به کار رفته باشد, نمی‌توان عجم را تمام غیرعرب دانست, بلکه ذهن به ایرانیان انصراف پیدا می‌کند. چنانچه در مجمع البحرین (عجم) به (فُرْس)فارسی معنی شده‌است. از آنچه گفتیم, روشن می‌شود که (عجم) در روایات زیر نیز نشان در ایرانیان دارد:

امام باقر: (اصحاب القائم ثلاثماة وثلاثة عشر رجلاً اولاد العجم.) اصحاب حضرت قائم ۳۱۳ تن ایرانی هستند.

امام علی: (کأنّی بالعجم فساطیطهم فی مسجد الکوفة یعلّمون النّاس القرآن کما انزل.) گویا خیمه‌های ایرانیان را در مسجد کوفه می‌بینم که قرآن را همان گونه که نازل شده یاد می‌دهند.

امام صادق: (لو انزل القرآن علی العجم ما آمنت به العرب وقد نزل علی العرب فآمنت به العجم فهذه فضیلة العجم.) اگر قرآن به ایرانیان نازل می‌شد, عرب به آن ایمان نمی‌آورد, ولی بر عرب نازل شد و ایرانیان به آن ایمان آوردند. این فضیلتی است برای ایرانیان.

پیامبر اسلام: (معاشر قریش! تضربون العجم علی الاسلام هذا واللّه لیضربنّکم علیه عوداً.) ای گروه قریش! شما, ایرانیان را به خاطر اسلام با شمشیر می‌زنید. به خدا سوگند, آنان در آینده شما را برای بازگرداندن به اسلام با شمشیر می‌زنند.

منبع

فصلنامه شماره۸۳ حوزه ۲